به یاد ارزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد!
هر چی دلم بگه!
نگارش در تاريخ دو شنبه 20 تير 1390برچسب:, توسط ...

 

خدایـــا دلــــــم بـــاز امشب گــــــرفته.!!

 

   بیــــــا تا کمی با تـــو صـــــحبت کنـــم...

 

              بیا تا دل کوچــــــــــکم را

 

    خدایـــا فقــــط با تـــو قسمت کنم..!

 

           خدایـــــا بیــا پشت آن پنــجــره..

 

   که وا می شود رو به ســــــوی دلــــــــم!!

 

     بیـــا پــــرده ها را کنـــاری بزن..

 

        که نــــــورت بتــابد به روی دلـــــــم!!!

 

         خدایـــا کمـــک کـــن :

 

    که پـــروانه ی شعر من جــــان بگیرد..

 

                کمی هم به فـــــکر دلـــــــم باش...

 

               مبـــادا بمیـــرد...!!!

 

    خــــدایــا دلــــــم را

 

     که هر شب نــفس می کشـــد در هوایـــــت..

 

    اگر چه کمی شــــــکســــــته!!!

 

                       شبــــی می فرســــتم بــرایــت...!!!

نگارش در تاريخ دو شنبه 20 تير 1390برچسب:, توسط ...

افسوس که قصه ی مادربزرگ حقیقت داره ....یکی بود دیگری نبود..!

تا ابد عاشقتم فقط نمیدونم اگه یه روز با یک نفر دیگه ای ببینمت چیکار کنم؟!

اگرخواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟   خواهان کسی باش که خواهان تو باشد!
اگرخواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟    آغاز کسی باش که پایان تو باشد!

 

 

 


 

نگارش در تاريخ شنبه 18 تير 1390برچسب:, توسط ...

وای نتونستم جوابتو بدم!نتونستم بیام ببینمت!

ببخشید الان تو راهی نمیتونی جواب بدی حیف!وای بدون تو چیکار کنم؟دیگه امشب خوابم نمیبره!

اه کاش نمیرفتم!

واای احسان اگه میونستی چقدر دوستت دارم !

                وای تو که نمیفهمی من چجوریم!!!

          میدونی چند وقته ندیدمت کاش نمیرفتم تهران

وای گوشیت هم خاموشه

میخواستم بگم...

واای فکر میکردم میتونم تحمل کنم نمیتونم زود بیاااااااا               خداکنه  بعد اموزشی شیراز بیفته

نگارش در تاريخ شنبه 18 تير 1390برچسب:, توسط ...

نمیتونم نننویسم وااای اونجا بهت سخت میگذره!!!!!کاش میتونستم که واست کاری کنم

 

واااااای اشتباهی ندادم که واسه خودت دادم ادرسه وبمه کاش میتونستم بهت بگم نمیتونم!

خیییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوستت دارم

یه دونه چون تکی!!!!!!!!لنگه نداری!

وای نمیشد نری!

حالا میگی این دختره دیونه است !یه اس ام اس چند بار میفرسته!!

کاش میشد اینجا رو نشونت بدم!!!

وااای دیگه روم نمیشه بهت تس بدم مخصوصا که الان بابام بغل دستمه دیگه نمیتونم بنویسم

الان نشستم رو صندلی و منتظره هواپیمام خداکنه بعد بتونم بپیچونمشون

 

عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتم!

نگارش در تاريخ شنبه 18 تير 1390برچسب:, توسط ...

سلام

دلم خیلی گرفته امروز میری کاش میشد بیام ببینمت

الان ساعت 2.57بعداز ظهره و من از دیشب تا حالا هیچی نخوردم نمیتونم باهات حرف بزنم چون میدون گریه ام میگیره و نمیخوام ناراحتت کنم

نمیدونم چم شده یه احساسی دارم فکر میکنم...هیچی    اه دارم چی فکر میکنم!

شاید امروز ادرس اینو بهت دادم!!   کلی فکر تو مغزمه

وااااای الان واست ادرس اینجا رو فرستادم یعنی میخونی!!!!!!!!!!

نه بابا از این کارا نمیکنی!

خیلی دوستت دارم همیشه بفکرتم

الان باید برم دیگه  اگه بدونی الان کجام فرودگاه!!!!!!!فعلا!

نگارش در تاريخ 18 تير 1390برچسب:, توسط

سلام .

اول از همه باید بگم که وبلاگت خیلی توپ وباحاله.

یه چیزی بگم بهت بر نمی خوره اینهای که توی وب خودت نوشتی حرفای خودته البته گفتم ببخشید ها

من خدمت کردم می دونم پسرها چی می کشن پس تو ناراحتش نکون بزار راحت بره .اونجا خیلی براش سخت می گذره البته عادت  می کنه ناراحت نباش .من هم موقه رفتن همین حالو داشتم ولی خوب دیگه اون جوری که می خواستم نشود  توی آموزشی بودم که  گفت خونمونو داریم می بریم گفتم کجا  گفت بماند .من از این حرفش ناراحت نشدم از این ناراحت بودم که فاصله من واون هروز بیشتر می شد .اولش گفتم داره عذیتم می کنه  بعد دیدم گفت من تا سن 20سالگی می تونم منتظر تو بشم  اگه تا اون موقه اومدی اومدی نیومدی من با کسه دیگه ای ازدواج می کنم. این حرف روکه زد دنیا رو سرم خراب شد  . دختری که 5 سال تموم می پرستیدم این حرفو بهم زد برام خیلی گرون تموم شد ولی اون شوخی نکرده بود ...؟

رابطه ما که 5 سال  تموم طول کشید تموم شد و کشتی عشق من و نفسم  به لنگر گاه رسید.

به عشقت حسودیم شد خوش بحالش کسی مثل تورو داره.

توهم ناراحت نباش زود می گذره. اونجا به قدر کافی وقت داره بهت فکر کنه. ایشالا که زود برگرده پیشت ناراحت نباش.داداش تو علی اکبر

...................................................

mataleb webam hamonayi ke to delameee

نگارش در تاريخ جمعه 17 تير 1390برچسب:متن اهنگ,بهترین,زیبا,دوستت دارم, توسط ...

یواش گفتم دوستت دارم واسه اینه که نشنیدی

بلد نیستم که بد باشم نگو اینو نفهمیدی

بزار باشم کنار تو     کنار عطر این احساس

بزار حبس ابد باشم تو عشقی که برام رویاست!

بزار با گریه این بارم بگم خیلی دوستت دارم

اگه بازم پشیمونی به روت اصلا نمیارم!!

 

دلم میگیره هر روزی که میبینم که تو دلگیری

 دارم میمیرم از سختی سراغم رو نمیگیری

نگام از تو دزدیدم با این چشمای غم بارم

 

نمیخواستم بدونی که چقدر چشمات دوست دارم

ولی با گریه این بارم میگم خیلی دوست دارم

اگه بازم پشیمونی به روت اصلا نمیارم

...

نگارش در تاريخ جمعه 17 تير 1390برچسب:, توسط ...

امروز جمعه است

 فردا میری من بدون تو چیکار کنم؟!دلم خیلی واست تنگ میشه

هیچکس جاتو تو دلم نمیگیره

دلم گرفته!احسان جونم خیلی دوستت دارم نکنه بری و فراموشم کنی ا

راستی دیشب رفتیم خونه ی عمه ام تولدش خوش گذشت منم یه لباس قرمز خوشکل پوشیدم

وااای ولی سر شام جا واسه من و پسر عمه ام نبود مجبور شدیم بریم رو میز اونور خیلی بد بود جلوم نشسته بود ونگام میکرد خیلی جس بدی بود سعی میکردم تند تند بخورم تا برم از دستش راحت بشم!!

اهنگ وبم خوشگله؟

وااای اصلا حوصله کاری ندارم به اس ام اس های هیچکس جواب نمیدم جز احسان حتی داییم که خیلی دوستش دارم جوابش نمیدم!

چیکار کنم بعد رفتنت...

نگارش در تاريخ پنج شنبه 16 تير 1390برچسب:, توسط ...

وقتی کنار پنجره بارون زده می شینی ....

حس می کنی همه قطره های روی شیشه دارن برای تو اشک می ریزنو

وقتی غرش اسمونو می شنوی خیال می کنی آسمون

خدا هم داره برای تو هق هق می کنه.

خوش به حال آسمون که هر وقت دلش گرفت

می تونه اشکهاشو بریزه و مجبور نشه اونارو پنهون کنه.

دلم گرفته.

مثل دیروز و دیروزها.

خیلی سخته آدم بخواد برا خشنودی دل دیگران لبخندی تلخ رو لبهاش داشته باشه.

سخته بخواد به گذشته و خاطرات تلخش فکر نکنه.

سخت تر اینه که بخواد خودشو با فکر اینده خوش کنه.

چرا ما ادمها نمی تونیم تو حال زندگی کنیم.

گذشته مثل یک سایه و آینده مثل یک دلهره زندگیمونو پوشونده.

کاش میشد طعم هر لحظه این زندگیرو چشید.

هر لحظه بی آنکه چشمت به ساعت باشه

و اضطراب اینکه عقربه ها دارن بهت دهن کجی می کنن.

کاش زمان اونی بود که ما می ساختیم.

تا حالا شده طعم انتظار رو بچشید.

یادم میاد وقتی کوچولو بودم و منتظر عید می شدم

برای خودم تقویم درست می کردم

و هر روز خط می زدم تا روزها زودتر بگذرند.

کاش این کار رو نمی کردم.

کاش اون روزهارو هم به خاطر اون لحظه ها زندگی می کردم.

انتظار.انتظار....

سخت تر از این کار کاری هم هست؟

چرا زندگی ما ادمها همش با انتظار لحظه های شیرین می گذره؟......

نگارش در تاريخ پنج شنبه 16 تير 1390برچسب:, توسط ...

فقط 2روزه دیگه هستی واااای من بادوریت چیکار کنم!!!

کاش میدونستی چقدر دوستت دارم!

خیلی خیلی خیلی

دلم واست خیلی تنگ میشه!!!!

واست بهترینها رو ارزو میکنم

 

ببخشید انقدر میگم دوستت دارم دلم برات تنگ میشه            اخه خب واقعا همینجوریه......

نگارش در تاريخ پنج شنبه 16 تير 1390برچسب:, توسط ...

یک دلیل برای عاشق شدنم ، یک بهانه برای زنده ماندنم ،

تویی آن دلیل و بهانه عاشقانه

یک هوای عاشقانه برای با تو بودن، همین هوای بارانی ،

دستت درون دستهای من ، این است همان آرزوی رویایی

این نفسی که در سینه ام است ، این قلبی که با تو به آرزوهایش رسیده است ،

این وجودی که محتاج وجود تو است ، این احساسات،همه در عشق تو جا گرفته است

ببین عشق تو چقدر مقدس است که زندگی ام با تو دوباره جان گرفته است

ببین چقدر دوستت دارم که خوشبختی را از لحظه ای که آمدی دیدم ، حس کردم  و باورش کردم!

باور کردم که حضور تو در زندگی ام یک حادثه نبود ،

روزی تو می آمدی، با اینکه من حتی فکر داشتن تو را هم نمیکردم

روزی که آمدی چه روز دلنشینی بود،  

روزی که بهم میرسیم چه روز مقدسی خواهد بود  

و روزی که از عشق هم میمیرم چه روز عاشقانه ایست

به عشق همان روز ،روز از عشق هم مردن، اینک عاشقانه همدیگر را میپرستیم

تا به دنیا بگوییم این ما هستیم که عاشق همیم!

دلیلی نمیبینم برای زنده ماندن اگر تو نباشی ، نمیخواهم حتی یک لحظه نیز در فکر نماندن باشیم!

میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری،  

میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ،

میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ،  

و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم

عزیزم بیا در آغوشم ،تو مال منی ، آرام باش که تو تا آخر دنیا ، دنیای منی ،

بارها گفته ام و خودت هم میدانی که زندگی منی ،

پس این هم بدان تو آخرین کسی خواهی بود که قبل از مردنم او راخواهم دید

نگارش در تاريخ چهار شنبه 15 تير 1390برچسب:, توسط ...

یکی هست تو قلبم
که هر شب واسه اون مینویسم و اون خوابه
نمیخوام بدونه واسه اونه که قلبه من این همه بی تابه
یه کاغذ یه خودکار
دوباره شده همدم این دل دیوونه
یه نامه که خیسه پر از اشکه و
کسی بازم اونو نمی خونه
یه روز همین جا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه می کردم درو که می بست میدونسیتم که می میرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
می ترسم یه روزی برسه
که اونو نبینم بمیرم تنها
خدایا کمک کن
نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجا
سکوته اتاقو داره می شکنه تیک تاکه ساعت رو دیوار
دوباره نمی خواد بشه باور من که دیگه نمیاد انگار
یه روز همین جا توی اتاقم یه دفعه گفت داره می ره
چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره
گریه می کردم درو که می بست میدونسیتم که میمیرم
اون عزیزم بود نمی تونستم جلوی راشو بگیرم
یکی هست تو قلبم که هر شب واسه اون مینویسمو اون خوابه
نمیخوام بدونه واسه اونه که قلبه من این همه بی تابه
یه کاغذ یه خودکار دوباره شده همدم این دل دیووونه

یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه



 

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد